-
نیل
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 17:44
تمام اتفاقات مصر را دنبال کردم/پیش از آن هم تونس/امیدوار می شدم/از پررویی بعضی ها حرص می خوردم/تردید می کردم/هیجان زده می شدم/من تحلیل گر خوبی نیستم/فقط اتفاقات را دنبال می کردم و امیدوار بودم اوضاع در مصر _کشوری که تمام کودکی ام با رویای رفتن و دیدن آن جا خوش بود_ بهتر شود و مردمانش شادتر.امروز وقتی که دیدم عده ای با...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 آذرماه سال 1389 13:32
من نمرده ام هم چنان با کندی و فس فس و تاخیر ادامه دارم و برمی گردم.
-
بهترین بازیگر سینما معلومه که لئوناردو دی کاپریو می باشد.
شنبه 22 آبانماه سال 1389 23:52
دیشب فیلم را دیدم/INCEPTION/ز کریستوفر نولان/من دیشب تا صبح با این فیلم حس خوب دیوانه کننده ای داشتم/خواب می دیدم و ازتعقیب رویاهایم لذت می بردم/من دیشب فقط به این فکر می کردم که. خیلی لذت بردم و نمی خواهم بیشتر از این بگویم/راستش شاید احمقانه باشد ولی می ترسم حس ام با گفتن درباره اش بپرد و معمولی شود. فعلا کلا با جو...
-
افسرده نباشیم(1)
پنجشنبه 13 آبانماه سال 1389 21:25
یک شبکه هست به نام mechef در باره ی آشپزی ملت های مختلف/غذاها/سالاد/ادویه /نوشیدنی /ژله/دسر/خلاصه تمام خوردنی ها و نوشیدنی های خوشمزه/هر وقت غمباد گرفتین تماشا کنید/نمی دانید چه حالی می دهد/با دوبله ی فارسی عالی/پر از رنگ/آن قدر ملموس است که اگر کمی از خود انعطاف نشان دهید بوی غذاها را هم حس می کنید/جدا هر وقت دلتان...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آبانماه سال 1389 07:42
چه حالی می دهد با صدای باران از خواب بیدار شوی چشم و دل همه ی ما روشن.
-
بدون عنوان
جمعه 7 آبانماه سال 1389 21:19
سلام وبلاگ جدید ترانه علیدوستی چه قدر خوشحالم که سینمای ایران او را دارد. من به او افتخار می کنم و خیلی دوستش دارم. http://taranehalidoosti.com/ ممنون از تمام کامنت های پست قبلی خیلی موثر بود.
-
دنیای این روزای من
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 21:36
بچه ها دلم گرفته بیایید بازی کنیم. هر بازی که می خواهید/جک تعریف کنیم/عکس اتاق مان را بگذاریم این جا/داستان سر هم کنیم/بیایید یک کاری بکنیم.
-
تشکر نامه
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 00:38
خدایا چه حالی داد/pmc/ترنج/یک آسمان بلند/یک زمین پهناور/یک مرد دیوانه به نام محسن نامجو جدا گریه ام گرفت از خوشحالی. من خیلی زود احساساتی می شوم؟ جنبه ندارم؟ نمی دانم/فقط از شدت هیجان همسرم را بغل کرده بودم و می گفتم آدم باید برود/ دنبال دل اش. گفتا تو از کجایی؟کاشفته می نمایی /گفتم منم غریبی از شهر آشنایی.
-
طرح تکریم اجتماعی
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 12:05
مادر می پرسه: این شلوغی ها فرانسه که اخبار نشون می ده سر چیه؟مگه اونام با درصداشون مشکل پیدا کردن؟می گم : درصد که نه /ولی با عدداشون مشکل پیدا کردن. سن بازنشستگی را می خوان از ۶۰ سال بکننش ۶۲ سال/می گه: فقط سر دو سال؟ می گم: آره. موافقید که فرانسوی ها آدم های عجول و قدرنشناسی هستن/سر دو سال؟تازه تو فتنه گری هاشون طبل...
-
زرشک پلو با کچاپ
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 21:31
همین که میام سراغ اینترنت اول سری می زنم به وبلاگ هایی که مشتاقانه منتظر خوندن پست های جدیدشون هستم.بیشتر نویسنده هاشونو ندیدم/باهاشون حرف نزدم/با هم چای نخوردیم/ولی وقتی دارم با کسی حرف می زنم و یاد یکی از نوشته های وبلاگاشون می افتم می گم که"یه دوست وبلاگی دارم که می گه..." این روزا که فکر می کنم می بینم...
-
ش ع ر
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 20:28
چیز بدی نیست جنگ شکست می خورم اشغال ام می کنی. شمس لنگرودی
-
شروع
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 12:22
ساعت شش و نیم صبح روز چهارشنبه 21 مهر از خواب بیدار شدم.کابوس های شبانه مجال بشتر خوابیدن نمی دادند.خواب که نه فقط بیدار نماندن. یکی یکی معدنچی های شیلیایی را از 700 متری زیر زمین بیرون می آورند.با افتخار بیرون می آیند هیجان زده خانواده و رییس جمهوری شان را در آغوش می گیرند.به پرچم شیلی احترام می گذارند و من بی آن که...
-
مالکیت!
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 21:55
سلام من به این کوچه آمدم کوچه اولین اسمی بود که به ذهن کوچک ام خطور کرد کوچه شروع دوباره ی من است.